شيوه هاي مواجهه با تمايل جنسي
تمايلات مختلف در انسان، ناخودآگاه انسان را به سوي پاسخ گويي به آن ها وا مي دارد. در ميان اين گرايشات، غريزه ي جنسي جنبه ي خاصي پيدا نموده است، زيرا مراحل بروز آن متفاوت بوده و يک باره در سنين نوجواني به گونه اي جديد همراه با هيجانات ظهور پيدا مي کند. اين امر همراه با عوامل ديگر موجب شده تا در برخورد با اين تمايل خاص روش هاي متفاوتي برگرفته شود؛ هر چند انتخاب اين شيوه ها نيز متأثر از علل و عوامل مختلفي بوده است. يک شيوه، بي توجّهي ظاهري به تمايل جنسي بوده به گونه اي که به آن اجازه ي بروز و عمل داده نشود و به عبارتي ديگر درصدد سرکوبي آن از طريق دروني برآمده و با آن مبارزه گردد.
از طريق دروني، خودِ فرد به مبارزه با اين ميل برخاسته و آن را به هر شکلي مهار مي نمايد و از طريق بيروني، ديگران يا جامعه از راه توصيه، تهديد و يا حتي از طريق داروها و ... درصدد عقيم کردن اين قوه دروني بر مي آيند.
شيوه ي ديگر، توجه به اين غريزه در بالاترين حدّ است. بدين صورت که تمامي تمايلات جنسي مد نظر قرار گرفته و تمامي نيازهاي جنسي به هر شکلي برآورده گردد. در اين ميان، نه فرد و نه جامعه مانعي براي جلوگيري از ارضاي آن بکار نبرند و فرد بتواند با خود هر عملي که ارضاکننده ي جنسي باشد ( از قبيل استمنا ) انجام داده و جامعه نيز او را از اعمال جنسي با ديگران ( هم چون زنا، لواط و ... ) از هيچ طريقي منع ننمايند.
برخورد ديگري با ارضاي تمايل جنسي شده است که مي توان آن را ارضاي معقول و حد وسط اين دو شيوه دانست و آن ارضاي محدود و در چارچوب روابط خاص قانوني و شرعي است.
در اين روش آزادي هاي فرد و اجتماع در حد معيّني مشخص گرديده و تجاوز از آن مرزها ممنوع شده است. براي اين که از طرفي فرد ضمن برآوردن نياز جنسي، آسوده خاطر در اجتماع شرکت جسته و در محيط اجتماع بدون هيچ انگيزش جنسي خود و ديگران، به برآوردن ساير نيازهاي انساني خود بپردازند. (1)
بر اساس هر يک از اين شيوه ها، ديدگاه هاي خاصي ايجاد شده است که مي توانيم آن ها را در سه ديدگاه کلي ضابطه مند، حذف نگر و هرزنگر تقسيم کنيم و اساس و بنياد آن ها و هم چنين عوارض هر يک را با نگاهي گذرا مورد بررسي قرار دهيم.
1. ديدگاه ضابطه مند
انسان نيازمند ارضاي نيازهاي دروني خود مي باشد و بر اساس ساختار دروني خويش نمي تواند آن را به کلّي حذف نموده و از کنار آن بي تفاوت بگذرد و يا در نهايتِ توان به ارضاي آن همت گماشته و آن را به حد اشباع برساند، چرا که برخي از نيازها قابل ارضاي کامل نبوده و پيوسته بر دامنه ي خواهش آن ها افزوده مي شود.خداوند متعال با توجّه به احاطه به همه ي امور، به خصوص نيازهاي انسان از طريق شريعت الهي محدوده ي اين نيازها را مشخص نموده و انسان را به سوي تعديل غرايز راهنمايي کرده است.
تعديل تمايلات، محدود کردن خواهش دروني است که موجب از بين رفتن تضاد تمايلات مي گردد (2) و در آن به تمامي زواياي انساني توجه شده و با توجه به نيازهاي غريزي بدن و احتياجات فطري، روح انسان در صدد راه يابي به کمال مطلوب مي باشد.
اديان الهي به ويژه اسلام به عنوان آيين حد وسط، راه اعتدال را برگزيده و در صدد تعديل تمامي غريزه ها براي راه يابي هر کدام به کمال مطلوب خود مي باشد.
کنکاش در غرايز نشان مي دهد، بيشترين قوت و نيرو در ميان آدميان براي غريزه جنسي است که نه تنها افراد، بلکه جوامع مختلف را تحت تأثير خود قرار داده است، چرا که تمامي غرايز آدمي در خارج در تضادّ با يک ديگرند؛ برخلاف غريزه ي جنسي که عامل کشش در دو جنس مخالف موجب تقويت و طغيان آن مي شود.
قرآن بر بي صبري انسان در آيات متعدد اشاره کرده (3) و در شرايط مختلف ضعف انسان ها را در مقابل اين غريزه بيان نموده است و از ارضاي بي حد و حصر آن منع نموده است.
برخي اديان تحريف شده، کمال مطلوب انساني را در پرتو سرکوبي اين غريزه قلمداد کرده و با رياضت جنسي، رهبانيّت را انتخاب نمودند. اسلام بر اين روش نادرست خط بطلان کشيده و مسلماناني را که در صدد انتخاب اين روش بودند از اين راه برحذر داشته است. (4)
دين اسلام به عنوان ديني متعالي به روش هاي معتدل توصيه مي نمايد و ضمن در نظر گرفتن ابعاد جسماني و روحاني انسان، برنامه هايي براي سعادت دنيوي و اخروي او پي ريزي کرده است و در اين مسير براي ارضاي صحيح غريزه ي جنسي ارتباط زن و مرد را با مراعات قوانين و حدود شرعي، معين ساخته و آن ها را از افراط و تفريط برحذر مي دارد.
2. ديدگاه حذف نگر
نگاهي به تاريخ نشان مي دهد برخي آيين ها تمايل جنسي را ذاتاً پليد دانسته و اين بينش بيشتر در بودائيسم و مسيحيّت ديده مي شود. ظاهراً اين بينش در مسيحيت به دليل ازدواج نکردن حضرت مسيح عليه السلام سرچشمه گرفته و پس از گسترش عوامل محيطي که موجب شد، طرف داران حضرت عيسي عليه السلام در بيابان ها و ديرها زندگي کنند، اين تفکر قوّت گرفت تا آن جا که آميزش جنسي در نظر آن ها امري زشت تلقي مي شد.اين طرز برخورد با يکي از تمايلات انساني در همه جا نمي توانست دوام بياورد و به دليل نياز دروني بشر اين نياز هم چنان تداوم داشت، لذا کليسا براي توليد نسل و جلوگيري از بي بند و باري، ازدواج را جايز شمرد، ولي جواز ازدواج، پليدي ذاتي امور جنسي را از بين نمي برد، لذا همواره روح افراد در کشمکش ميان غريزه ي طبيعي و عقيده ي مذهبي تحت فشار قرار داشت. (5)
عقيده ي زشتيِ امور جنسي در ميان برخي محافل ديگر از جمله امپراطوري روم نيز که پيروان کتاب مقدس بودند، بيان شده است؛ مبني بر اين که طبقاتِ با فرهنگ روم اصالت خوش گذراني را کنار گذاشته و پرهيزکاري را پيشه خود ساختند. (6)
اين شيوه سال ها جريان داشت و شهوت پرستي به عنوان امري مخالف اخلاق تلقي مي شد، (7) ولي از آن جا که مخالفت با قانون طبيعت نمي تواند پايدار باشد، اين طرز بينش تداوم نيافت.
مبارزه با ميل جنسي هر چند ممکن است انسان را از يک سري انحرافات و کج روي ها باز دارد، ولي از ديگر سو اختلالات روحي و جسمي ديگري را در پي خواهد داشت، زيرا قانون طبيعي، هدف خود را دنبال کرده و سرپيچي از آن ها کيفر طبيعي خود را به دنبال دارد. (8)
دکتر الکسيس کارل مي گويد:
بدن انسان مرکز فعاليّت هاي فيزيولوژيکي و رواني است و قدرت مقابله با شرايط متضاد دارد، ولي وقتي به قدرت تطابقي خود رسيد آن وقت اختلالات گوناگوني ظاهر مي شود: فساد اخلاق، نقص عمل، عصيان گري، جنايت، عقيمي. (9)
توجه به نيازهاي فطري انسان و تجربه تاريخي در اين زمينه نشان مي دهد، نگرش حذفي به غريزه ي جنسي به طور کلي و در همه جا امري پسنديده نيست؛ هر چند ممکن است در مقاطعي جزئي و يا جايگاهي ويژه به اين نحوه عمل کرد نياز شود، ولي پذيرش آن به طور گسترده و مذموم دانستن آن امري صحيح به نظر نمي رسد.
3. ديدگاه هرزنگر
تاريخ همواره عکس العمل خويش را در مقابل عمل ناصحيح نشان مي دهد و اين سيري است که همواره در حال جريان است. دنياي غرب پس از برخورد تفريطي با غريزه جنسي با دليل برداشت نادرست از دين يک باره کاملاً تغيير مسير داد و با برخورد افراطي به نام علم و فلسفه، زير بناي آزادي جنسي را بنا نهاد (10) که از جمله مهم ترين نظريه پردازان آن فرويد و برتراند راسل بودند که مورد حمايت نظام هاي حکومتي غرب قرار گرفته و ديدگاه هايشان هم اکنون نيز تبليغ مي شود. دانشمنداني همچون آدلر، فرانکل، اريک فروم، هرناي، مزلو، پرلز، (11) نظراتي غير از فرويد ارائه نموده و برخي به نقد او پرداختند، ولي به هر حال نظر کساني هم چون فرويد زيربناي آزادي جنسي را بنا نهاد و آن را به عنوان يک قانون کلي با معيار آزادي در جوامع غربي، بنيادي نمود؛ غافل از اين که:معيار آزادي، اراده ي فردي نيست، بلکه استعدادي است که آفرينش براي سير مدارج تکامل به وي داده است. (12)
و آزادي در اين گونه اميال نه تنها آن را اشباع نمي سازد، بلکه بر دامنه ي خواهش آن مي افزايد و پيروي بي چون و چرا از تمايلات، انسان را به انحراف و کج روي سوق مي دهد.
اثرهاي ناشي از اين انحراف بزرگ، امروزه در جوامع غربي کاملاً مشهود است و خشونت جنسي امنيّت را از جامعه ي آنان سلب نموده و طبق آمار:
بيشتر مردان غربي، نسبت به زناني که با آنان از صبح تا شام در ارتباط هستند، در آرزوي آميزش همراه با خشونت شديد، تا حد قتل مي باشند. (13)
آزادي جنسي از معضلات جامعه ي غربي است که بنيان خانواده را متزلزل ساخته و آن را تهي از عواطف و معنويّت نموده است.
علاوه بر آن محيط هاي اجتماعي را آلوده کرده و منشأ بيماري هاي خطرناکي همچون ايدز گرديده است. گستره ي آزادي جنسي در غرب به همين حد خاتمه نيافته، بلکه انتشار صدها مجله و کتاب و حتي دائرة المعارف جنسي، فيلم هاي مبتذل جنسي و انجمن حمايت از هم جنس بازان، آزادي کورتاژ و سقط جنين و به وجود آمدن ده ها هزار فرزند نامشروع و ... از جمله پي آمدهاي شوم آزادي جنسي در غرب محسوب مي گردد. (14)
آزادي جنسي ديدگاهي هرزنگر است که نه تنها کمالات عالي انساني را از نظر دور داشته، صدمات جبران ناپذيري را بر محيط اجتماعي وارد ساخته و سلامت افراد و نسل را به خطر انداخته است. اين امر بسياري از طرف داران آزادي جنسي را به دليل عوارض نامطلوب آن از عقيده ي خود منصرف ساخته است. (15)
الکسيس کارل مي گويد: «ما محکوم نظام جهانيم و پيروي از قوانين طبيعي، مستلزم محدوديّت آزادي اراده است». (16) نگرش تک بعدي به يک غريزه و برآوردن تمامي نيازهاي آن بدون توجّه به ساير تمايلات نفساني و کمالات واقعي انساني موجب از بين رفتن حقيقت والاي انساني است و اين امري است که هم اکنون جوامع غربي با آن دست به گريبانند.
تأثير فرهنگ بر رفتارهاي جنسي
يکي از عوامل مهمِ رفتارهاي فردي در اجتماع، تأثيرپذيري رفتار افراد از فرهنگ حاکم بر جامعه مي باشد. رفتار جنسي در جوامع مختلف به شدّت تحت تأثير افکار حاکم بر جامعه قرار دارد، چرا که ديدگاه هاي کلي نسبت به اين نياز، ارتباط تنگاتنگي با عقايد و بينش هاي فرهنگي جامعه دارد.جوامعي که غريزه ي جنسي را پليد شمرده و پاکي انسان را در سايه ترک کامل آن مي پندارند، افراد را تا حدودي از آلودگي هاي جنسي مصون مي سازند، ولي از آن جا که مبارزه با نيازهاي دروني به صورت مداوم نتيجه معکوس مي دهد به تدريج باعث رکود بسياري حرکت ها و تلاش ها در آدمي مي شود؛ چنان که نبوغ و امکان پيشرفت و ابداع در اين گونه افراد کاهش مي يابد.
از طرفي آزادي جنسي به عنوان آزادي فردي در جوامع هم چون فرهنگ غرب، آزادي يک طرفه را در پي داشته و رکود ساير جنبه هاي انساني را موجب گشته است. از بين رفتن شرم و حيا در اين مورد به صورت فرهنگ در مجامع عمومي درآمده و آموزش مسائل جنسي براي کودکان نيز امري طبيعي تلقي مي گردد. نتيجه ي عمومي شدن فرهنگ جنسي، صرف هزينه هاي عمومي براي اين گونه مسائل و دور ماندن از ساير مسائل انساني، علمي و فرهنگي را به دنبال داشته است.
جوامع مختلف، فرهنگ برخورد جنسي را از طرق گوناگون به افراد منتقل مي کنند که مهم ترين آن ها خانواده مي باشد. هرچند خانواده نيز از فرهنگ حاکم بر جامعه تأثير گرفته که ممکن است از طريق نظام آموزشي (17) يا القائات مستقيم و غير مستقيم فرهنگي صورت پذيرد.
جوامع غربي متأثر از افکار فرويدي، به آزادي جنسي فردي اصالت داده و شريک هاي جنسي از اين طريق انتخاب مي شوند و ممکن است بدون ازدواج رسمي سالياني را با هم سپري کنند، ولي در جوامع شرقي به دليل نفوذ بيشتر دين، رضايت جنسي در مرحله ي دوم قرار دارد و عوامل اجتماعيِ ازدواج، بيشتر عامل استحکام خانواده است، لذا بنيان و اساس خانواده داراي اهميت بيشتري نسبت به رضايت جنسي است و چه بسا با کاهش رضايت جنسي دو زوج، هم چنان خانواده پابرجا بماند، ولي در جوامع غربي به محض کاهش يا از بين رفتن رضايت جنسي، نظام خانواده از هم مي پاشد و اين به دليل نظام ارزشي فردگرا (دو فرد زن و شوهر) در جوامع غربي مي باشد. (18)
فرهنگ اسلام براي کنترل روابط جنسي بنيان ازدواج را بنا نهاده و در آن بر رضايت جنسي طرفين تأکيد مي ورزد. لذا، از طرفي بنياد خانواده استحکام مي يابد و از طرفي اساس اجتماع که بر پايه خانواده مستحکم مي گردد داراي ثبات مي شود.
در فرهنگ اسلام برخوردهاي جنسي محدود به زن و شوهر بوده و اصل حاکم بر اجتماع، مبتني بر شرم و حيا مي باشد. روان شناسان بدين مسئله اعتراف دارند که نفوذ دين، موجب احساس شرم و حيا در قبال مسائل جنسي، خصوصاً در ملأ عام گرديده است. (19)
در اسلام ارضاي غريزه ي جنسي در روابط زناشويي عبادت محسوب شده (20) و از عوامل ثبات و تحکيم خانواده به شمار مي رود و در پرتو ارضاي صحيح و کامل جنسي است که عالي ترين مظهر پيوند که صميميّت بين زن و شوهر است، تحقق خواهد يافت. (21)
فرهنگ جامعه ي اسلامي موظف است اهميّت و ارزش مندي غريزه ي جنسي را به افراد شناسانده و از طريق ازدواج آسان زمينه ي ارضاي صحيح آن را فراهم آورد.
آشنايي خانواده ها با احکام اسلامي، کيفيّت برخورد جنسي زن و شوهر و آموزش محدوده ي شرعي مسائل جنسي به زوج هاي جوان از مسائلي است که بايد در فرهنگ اسلامي مورد توجه قرار گرفته و از اين طريق به بنيادي کردن زيربناي خانواده بر اساس احکام اسلامي همت گماشت تا از اين طريق ضمن پيش گيري از انحرافات جنسي، پيش فرض هاي ثابت نشده ي جنسي جوامع غربي در بوته آزمايش فرهنگ اسلامي قرار نگيرد.
تأثير تربيت صحيح و ايمان واقعي در اين کلام الهي نسبت به حضرت يوسف عليه السلام روشن مي گردد: «كَذلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ»؛ (22) چنين [کرديم] تا بدي و زشت کاري را از او بازگردانيم، چرا که او از بندگان مخلص ما بود.
پي نوشت ها :
1. ر. ک: علي قائمي، تشکيل خانواده، ص 28- 31 و ابوالقاسم مقيمي حاجي، جوانان و روابط، ص 97.
2. محمد تقي فلسفي، گفتار فلسفي، جوان از نظر عقل و احساسات، ص 303.
3. بقره، آيه 187: (أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَائِكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللّهُ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ)؛ در شب هاي روزه، هم خوابگي با زنانتان بر شما حلال گرديده است، آنان براي شما لباسي هستند و شما براي آنها لباسي هستيد. خدا مي دانست که شما با خودتان ناراستي مي کرديد، پس توبه شما را پذيرفت، ترجمه محمد مهدي فولادوند).
(وَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيَما عَرَّضْتُمْ بِهِ مِنْ خِطْبَةِ النِّسَاءِ أَوْ أَكْنَنْتُمْ فِي أَنْفُسِكُمْ عَلِمَ اللّهُ أَنَّكُمْ سَتَذْكُرُونَهُنَّ وَلكِن لاَ تُوَاعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلَّا أَن تَقُولُوا قَوْلاً مَعْرُوفاً)؛ و درباره آنچه شما به طور سربسته، (از زنان) در عدّه وفات (خواستگاري کرده و يا) آن را (در دل پوشيده داشته ايد، بر شما گناهي نيست. خدا مي دانست که) شما به زودي به ياد آنان خواهيد افتاد، ولي با آنان قول و قرار پنهاني مگذاريد، مگر آن که سخن پسنديده بگوئيد. (بقره، آيه 235)؛ بقره، آيه 234 و 232؛ نساء، آيه 24- 28 و آل عمران، آيه 14.
4. «امام صادق عليه السلام فرمود: زن عثمان بن مظعون نزد پيامبر آمده و گفت: عثمان روزها روزه دار و شب ها در حال عبادت است. رسول خدا صلي الله عليه و آله با غضب خارج شد و نزد عثمان آمده و به او فرمود: پرودگار جهان مرا براي رهبانيت و ترک زندگي دنيا نفرستاده است». (کافي، ج 5، ص 494).
5. ر. ک: شهيد مرتضي مطهري، اخلاق جنسي در اسلام و جهان غرب، ص 11- 15.
6. عبدالله نصري، مباني انسان شناسي در قرآن، ص 145- 147.
7. عباس يزداني، آزادي (تحليلي از آزادي و اخلاق جنسي)، ص 139.
8. روم: آيه 30: (فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لاَ تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ)؛ پس روي خود را متوجه آيين خالص پرودگار کن! اين فطرتي است که خداوند، انسان ها را بر آن آفريده، دگرگوني در آفرينش الهي نيست. (ترجمه ناصر مکارم شيرازي).
9. با اندکي تلخيص: سيد جمال الدين حجازي، ازدواج در نظام آفرينش، ص 166.
10. شهيد مرتضي مطهري، همان، ص 18.
11. ر. ک: محمد باقر کجباف، روان شناسي رفتار جنسي، ص 54- 70.
12. با تلخيص از: مرتضي مطهري، همان، ص 39.
13. ابوالقاسم مقيمي حاجي، جوانان و روابط، ص 15.
14. آزادي جنسي، خاستگاه، پي آمدها، روزنامه جمهوري اسلامي، ش 8414، ص 9، تاريخ 1383/5/4.
15. محمد تقي مصباح يزدي، زن يا نيمي از پيکر اجتماع، ص 17- 18.
16. سيد جمال الدين حجازي، ازدواج در نظام آفرينش، ص 169- 170.
17. استفاني گرت، جامعه شناسي جنسيت، ترجمه کتايون بقايي، ص 31- 32.
18. ناصر الدين کاظمي حقيقي، ازدواج پايدار و شرايط آن، ص 42- 45.
19. اتو کلاين برگ، روان شناسي اجتماعي، ترجمه دکتر محمد علي کاردان، ص 157.
20. محمد محمدي ري شهري، فلسفه وحي و نبوت، ص 86- 87.
21. مجيد رشيد پور، تعادل و استحکام خانواده، ص 100- 105.
22. يوسف، آيه 24، ترجمه محمد مهدي فولادوند.
هاشمي، ريحانه؛ هاشمي زاده، محمد حسن؛ (1389)، شيوه هاي کنترل غريزه جنسي از نگاه اسلام، قم: مؤسسه بوستان کتاب (مرکز چاپ و نشر دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، چاپ اول
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}